1 |
00:00:15.833 |
00:00:26.917 |
|
-
از همه کسايي که از اين زيرنويس استفاده مي کنن
-
مي خوام بابت وقتي که من روي ترجمه گذاشتم
-
اسم مترجم رو از توي زيرنويس پاک نکنن
-
اميدوارم از اين ترجمه لذت ببريد
-
با تشکر - سروش
|
2 |
00:00:36.458 |
00:00:49.875 |
|
-
Farsisubtitle.com ارائه اي از
-
ترجمه و تنظيم زيرنويس
-
سروش
-
CinemaDiary@ymail.com
|
3 |
00:02:43.417 |
00:02:47.167 |
|
-
چشماي مري دينکل رنگِ چاله هاي
-
آب گرفته گِل آلود بود
|
4 |
00:02:47.208 |
00:02:49.667 |
|
-
خالِ روي پيشونيش، رنگِ مدفوع
|
5 |
00:03:3.958 |
00:03:8.542 |
|
-
عصرِ روز شنبه بود و اونم
-
حوصله اش سر رفته بود
|
6 |
00:03:8.542 |
00:03:12.667 |
|
-
مري تو دلش آرزو مي کرد که يه دوست داشته
-
باشه تا با هم کولي بازي کنن
|
7 |
00:03:25.167 |
00:03:29.708 |
|
-
انگشتر مري که توي يه پاکت غذاي آماده
-
پيداش کرده بود، خاکستري بود
|
8 |
00:03:29.917 |
00:03:32.167 |
|
-
که با توجه به نمودار
|
9 |
00:03:32.167 |
00:03:39.375 |
|
-
نشون مي داد که اون يا افسرده ست
-
يا جاه طلبه يا شکمو
|
10 |
00:03:39.375 |
00:03:43.542 |
|
-
تنها دوستاش شخصيت هاي کارتونِ محبوبش
-
نوبلت ها" بودن"
|
11 |
00:03:43.542 |
00:03:47.000 |
|
-
از اون اصلي ها که از
-
فروشگاه ميشه خريد نبودن
|
12 |
00:03:47.000 |
00:03:51.417 |
|
-
بلکه اونا رو خودش با صدف، چوب درخت
-
اوکاليپتوس، گل منگوله اي
|
13 |
00:03:51.417 |
00:03:56.542 |
|
-
و استخوان جوجه کباب شده که از
-
غذاي جمعه شب مونده بود، درست کرده بود
|
14 |
00:03:56.542 |
00:04:0.708 |
|
-
اون مجبور بود اسباب بازي هاش
-
رو خودش بسازه و شرينکي
|
15 |
00:04:0.708 |
00:04:5.042 |
|
-
و پاکت چيپس که توي اجاق چروکش کرده
-
بود، مورد علاقه اش بودن
|
Comments